میخواهم برای یکبار هم که شده فاصله بین خودم تا خدا بین خودم تا امام زمان بین خودم وپدر ومادرم وبه ترتیب خواهراوبرادر دوست وفامیل را اندازه گیری کنم .شناخت این کار ابزار خاص خود را دارد فاصله من تا خدا در قران میفرماید .من از رگ گردن به شما نزدیکتر هستم اما من تا خدا کدام بندگی اطاعت از من سر زده که بی ریا وبرای رضا وقرب به او باشد من وامام زمان عجل الله کدام رفتار کردار من امام زمان پسند است دیدم فاصله بسیار است تا خدا هم که نگو هواسم همه جا هست جز به خدای عالم نه من بسیاری از مردم جهان وچقدر برای خدا دلم تنگ شد خدایی که صبور مهربان بخشنده است رحمت جاریه نازل میکند ودیدم چقدر دلم برای غربت امام زمان سوخت ودیدم که دل سوختن کافی نیست باید کفش عمل بپوشم وقدم بردارم بیریا برای رسیدن به کمال ووالدینم چقدر برایم رنج کشیدند ومادرم نه ماه مرا همچون بارسنگینی در خودحمل کرد ونخوابید ومن حالا از رفتن برسر مزارش هم دارم دوری میکنم ودلم سوخت اشکم جاری شد برایش خیرات دادم قرآن خواندم وبا برادرم وخوتهرموبا دوستانم فاصله فکری ورفتاری سلیقهای شده است هرکسدارد راه خود را میرود ومن دیدم اینطور هم نیست دوستانی دارم از خواهر بمن نزدیکترند دوستانی که فکرشان همچون من است برای رضای خدا گرده م آمدهاند بهم وهدف بلند خود عشق میورزند ومن دیدم چیزی که فاصله بین ما را کم میکند توجه وآگاهی وجرعه ای محبت است.وفهمیده به هر مقدار درجه محبت کم باشد درجه نفرت کینه وفاصله پیشروی میکند تا جایی که دیگر غیر قابل جبران است
مدیر ویبلاگ تسنیم